بهار و روزهای زیبای اش که فرا میرسد، نطق آدم باز میشود. ناخودآگاه دست به قلم میبری تا حال دلت را بیان کنی. من هم از این حس و حال خوش مستثنی نبودم و یک فنجان یادداشت گرمی را به قلم تحریر درآوردم.
روزهای سال، روزشمار مهرند و فقط تقویم عاشق بودن و عاشق زیستن را ورق میزنند. زمستان با همه شکوه و سپیدی به پایان راه میرسد، اما لطف همیشگی پروردگار از قاب زمستانی در میآید و در تابلوی پرشکوه بهاری جلوه مینماید. کاش عمر ما هم با محبت و مهر به دیگران چنان بپیوندد که حتی صفحهای از تقویم آن را با کدورت و نامهربانی خطخطی نکنیم! روزهای ما هم چه سرد و برفی، چه آفتابی و گرم در گذرند؛ درست عین این چهار فصل! کاش همیشه پابند یک حال نمانیم و خودمان را به حالهای بهتر و روزهای بهتر بودن بیاراییم.
زمین نفسی دوباره خواهد کشید و زمستان با تمام خمیازههای کسلکنندهاش، روزهایش را به بهاری سرشار از طراوت و بالندگی خواهد سپرد. مردم شهر و روستا هم احساس کردهاند که بوی بهار میآید. گاهی فکر میکنم نباید برای پیدا کردن چیزهای خیلی بزرگ، دنبال فرصتهای خیلی بزرگ گشت. باور کن خیلی وقتها میشود بوی بهار را از لانه گنجشکهایی استشمام کرد که روی درختهای بیبرگ درختها سردشان است.
داشتم به این فکر میکردم که زیباترین توصیف از بهار را خالق آن گفته که: "یحی الارض بعد موتها".
اگر انسان، سرما را نمیدید و همیشه در دل نور و گرما و سرسبزی غرق بود، جایگاه نور و سرسبزی برای او شناخته نمیشد و اگر به انسان گفته میشد شما غرق در نور و سرسبزی هستید، با تعجب میگفت: نور چیست؟! سرسبزی کدام است؟ ولی اگر این نور و طراوت از او گرفته شود و در سرما و سختی قرار بگیرد، تازه درمییابد، نعمتی به نام نور و بهار نیز وجود دارد که چون از آن برخوردار بوده، به آن توجهی نداشته است. همانند ماهی، تا زمانی که در آب است، قدر آب را نمیداند، ولی همینکه از آب بیرون میافتد، تازه درمییابد، نعمت عظیمی را از دست داده است.
دوباره داریم دست تکان میدهیم برای بهار و تابستان و پاییز و زمستان و به سالی تازه و بهاری نو سلام میگوییم. اما گمان نکن که اینها یعنی تکرار. هر رویشی فقط یکبار اتفاق میافتد و بهار جدید، برگهای جدید میرویاند. ما هم در فردای پیش رو، با معجزهای تازه از سوی خدا، چشم میگشاییم. پس باید تلاشمان نو باشد، نگاهمان نو باشد، تفکر و احساسمان همه تازه و بکر باشد تا در این جهان بیتکرار، تکراری نشویم.
یک سال دیگر در حال بایگانی است، با تمام خوبیها و بدیهایش، رنجها و شادیهایش و ما از این همه فراز و نشیب، از این مدرسه پرهیاهو باید به آموختن و تجربه، به ساختن و ادامه دادن بیندیشیم. روزهای پر از توفیقش را سرمایه سال آینده بدانیم و از لحظات غفلتبارش درس بگیریم. کاش الان که وارد سال جدید شدیم، به خودمون بیاییم و به خودمون بگیم که چقدر خوبی کردیم و چقدر پرورنده سال گذشته یا این فصل مون که گذشت را با خوبی هامون زیبا کردیم؟ زندگی با همین خوبی هاست که زیبایی واقعی به خودش میگیره پس اگه در سال گذشته پروندهات از این خوبی ها کمرنگ بود، بهتره که در سال جدید و فصل جدید اونها را وارد پروندهات کنی تا ببینی که زندگیت چقدر قشنگ تر و چقدر زیباتر میشه.
بهار با مژده سبز زندگی، بر درهای خانهها میکوبد. خوشآمدی ای آیه نیکوی خداوند که روح و جسممان را به شادی میخوانی، خوشآمدیی ای بهار!
وقت را غنیمت دان، آنقدر که بتوانی
حاصل از حیات ای جان! این دم است تا دانی