ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ

نون سوگند به قلم و آنچه مى ‏نويسند

پاییز شعری است همیشه شنیدنی


یه چیزهایی هست که تو زمان خاص خودش میچسبه و حال آدم را خوب میکنه. اگه به موقع نباشه دیگه اون حس و حال را بهت نمیده و به اصطلاح از دهن میفته! مثل خوردن زولبیا و بامیه و حلیم داغ تو ماه رمضان، مثل خوردن یخ در بهشت وسط گرمای تابستان، مثل خوردن لبو و باقالی که تو هوای سرد زمستان میچسبه. پس تا این پاییز از دهن نیفتاده من هم دست به قلم بردم تا حس و حال خودم را از این تابلوی زیبای طبیعت که شکوفه ندارد، جوانه نمی‌زند، اما عاشقانه‌هایی را رقم می‌زند که هزاران بهار هم نمی‌تواند شکوفایش کند، بیان کنم.

پاییز، رنگ و بوی دیگری دارد؛

رنگ و بویی از جنس قدم زدن های عاشقانه و دوست داشتنی،خوردن چای داغ در سرمای تازه از راه رسیده و خیس شدن زیر باران، دست نوازش باد بر لابه لای گیسوان دشت و شاخه‌های درختان. پاییز همان موسیقی خوش خش خش برگ هاست، همان برگ های خرامان که این بار هوس می‌کنی کفشهایت را در آوری تا موسیقی هبوط برگ‌ها پاهایت را قلقلک کند. همان فصلی که می‌توانی در آن ساعت‌ها از پنجره‌ اتاق به درخت روبه‌روی خانه نگاه کنی و خسته نشوی

  • ۰ نظر

    محرّم، زیباترین نگارخانه در قلب هستی


    محرم اینقدر عشق و زیبایی در خود دارد که قلم از بیان آن عاجز است. حوالی ظهر عاشورا دست به قلم بردم و لب باز کردم تا از این زیباترین نگارخانه در قلب هستی، کلماتی بیان کنم که با اشک چشمانم آمیخته شده است:

    پرده اول: عشق

    عاشورا قرارگاه عشق اسـت و پناهگاه عاشقان، عاشورا تکلیف اسـت و عاشورایی شدن عمل بـه تکلیف، عاشورا مجمع عمومی حماسه‌سازان هستی اسـت. عاشورا از جاذبه‌ ها دل کندن و بـه جذبه دوست رسیدن اسـت و هیچ نقطه‌ای در هویت هستی نیست کـه از حرکت و شعر و شعور عاشورایی خالی باشد.

  • ۰ نظر

    زندگی را با عشق نوشِ جان باید کرد


    زندگی هدیه‌ای است در دستان شما که موظفید به بهترین شکلِ ممکن از آن بهره ببرید.
    کافیه قبول کنید که می‌تونید.
    در پستی‌ و بلندی‌های روزگار یاد می‌گیرید رشد کنید. زمین می‌خورید و از نو بلند می‌شید.
    هر تجربه، خواه خوب و دلپذیر باشه و خواه تلخ و جان‌فرسا، شما را بزرگ و بزرگ‌تر می‌کنه.  بر اسب چموش زندگی سوار بشید؛ اون شما را از جایی به جای دیگه می‌بره. گاهی خیلی سخت خواهد گذشت، اما مطمئن باشید پشیمان نخواهید شد.
    دم را غنیمت بشمارید در حال زندگی کنید  و تلاش‌تون این باشه که زندگی را با تک‌تک سلول‌های خود احساس کنید.
  • ۰ نظر

    آمد بهار جان‌ها


    بهار و روزهای زیبای اش که فرا می‌رسد، نطق آدم باز می‌شود. ناخودآگاه دست به قلم می‌بری تا حال دلت را بیان کنی. من هم از این حس و حال خوش مستثنی نبودم و یک فنجان یادداشت گرمی را به قلم تحریر درآوردم.
  • ۱ نظر

    مطالب جدید

    جستارها